زندگی زیبا
درباره وبلاگ


مهگامه،متولد و ساکن در ارومیه، متولد 67،تحصیلات رشته روانشناسی در دانشگاه پیام نور ارومیه... دکتر نیستم... اما برایت 10دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم، تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست، اما دیوانگى قشنگ تر است... برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم، تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد.. به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،هرکجا که هستى، یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست... دکتر نیستم، اما به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم که شاد باشى! خورشید،هر روز صبح،بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند! هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش. سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر. فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست! "مقصد" لذت بردن از قدمهاییست، که برمى داریم!

پيوندها
برترین ها
عکس ادم خورها(واقعی)
BEST MUSICS
کمربند لاغری
Love Is Life
فروشگاه اینتترنتی پرنیا
ردیاب خودرو
همسریابی
درگاه واسط

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گل مریم و آدرس mahgameh2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 132
بازدید کل : 242454
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



موضوعات
عکسستان
تصاویر فتوشاپی و ترکیبی و جالب
کوچولوهای نازنین و خوردنی!!!!!!!!!
عکسهای جالب و زیبا
تصاویر عاشقانه و زیبا
hollywood
bollywood
تصاویر جالب از شامپانزه!! دیدین کنین!!!
خطای دید
دنیای حیوونها
نقاشی های زیبا با مداد
کاریکاتور...
هنر قدم زدن یک دختر روی بـرف !
هنری متفاوت
خلاقیت با کتاب
ذهن خلاق
خلق چهره های بامزه با دست
مجسمه های مدادی
خلاقیت با لوازم بی مصرف
هنر خلاقیت با حوله حمام
بهترین پدر دنیا
مناظر طبیعی و دلگشا!!!!!
گریمهای دیدنی
عکس/ مسابقه ساخت مجسمه شنی ملکه انگلستان
تصاویر: مصرف مواد مخدر در ملا عام!
بازیگران و همسرانشون
لبخند...
چند دقیقه خنده!
طنز...
طنز:از من به شما نصیحت!
طنز:دانش خود را افزون کنید!...
چرا مردها نباید مشاور ازدواج باشند؟
ازدواجهای پیشنهادی برای آقایان(طنز)
خیانت؟
غلط نامه
راز و نیاز یک پدر...
همسر و گوشی همراه؟...
نامه مادر غضنفر...
پرسشنامه از آقایان متاهل
دقت کردین؟....
زن و قورباغه
استاد فلسفه
عمر انسان
درس کالبد شکافی
چطور می فهمی که در سال 2012 هستی؟
شیطان پرستی!
دانلود کنید! شیطان پرستی!
تصاویری از شیطان پرستان
پوششهای شیطان پرستان در ایران
نمادهای شیطان پرستی و فراماسونری
تاریخچه و فلسفه شیطان پرستی
نظر سنجیها...
متن های خواندنی و زیبا
زن جماعت رو چه به بیرون رفتن؟؟؟
هرچه خدا بخواهد
چند سخن از کوروش کبیر
به سلامتی...
برخی داستانهای جالب زندگی آلبرت انشتین...
یک نشنیدن ساده
زندگی بعدی به قلم وودی آلن
پائولو کوئلیو
نامه پيمان معادي(بازیگر نقش نادر در فيلم جدايي سيمين از نادر)
يادتون نمياد....
تلخ اما واقعی...آرزو؟
بچه های کارتون های سیاه و سفید
بیوگرافی
اشک زن
هیچ زنی کور نیست!...
معایب و فواید دختر بودن
شکل رفتن آدما....
بابا سلام.ترو خدا بیدارشو....میخوام باهات حرف بزنیم؟
وصیت نامه
بزرگترین درد، مرگ نیست!
علم بهتر است یا ثروت؟
ثروتمندتر از بیل گیتس
من کی هستم؟...
راز گل شقایق...
خلقت زن
این است معنی مادر!!!
... اینجا مستراح است!!!!!!!!!!.....
کاش کودک بودم...
روز بارانی
داستانهایی زیبا از زندگی فلاسفه و بزرگان علم و هنر و ادب جهان
نامه ای به همسرم....
زندگی بهتری خواهیم داشت اگر،...؟؟؟؟؟
شهر هرت
مردم چه میگویند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نخند!!
نخند!!
وصیت کوروش کبیر در زمان مرگش
دکتر علی شریعتی....
نمیدونم اينها رو شنيده يا خوندین یا نه ولی منی که خوندم، اگه هر روز هم بخونم بازم خسته نمیشم....
فرشته زمینی....
موفقیت! محبوبیت! راههای خوشبختی
گلشیفته فراهانی در مورد جدایی از همسرش می گوید
تفاوت مدیـران در اونـور دنیا و اینـور دنیا !
گزیده سخنان کوروش کبیر....
گزیده سخنان زرتشت...
دیوار
دوست معلول من...
از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم
پاسخ زیبای زن ایرانی به دخترش: چرا مرا به دنیا آوردی؟
فاحشه مغزی یا تنی؟
10 دلیل خلقت زن
جملات کوتاه و خواندنی و زیبا
درد دل پدر پیر با پسر
دوست واقعی و دوست معمولی؟
اونایی که در ایران موندن و اونایی که رفتن؟....
فرق امروز و دیروز
این مملکته؟؟؟
لذت بخش ترین چیزها از دید چارلی چاپلین
وقتی نفهم ها به کارهای بزرگ گمارده شوند!!!
پادشاه و گدا
دیوار کوتاه
چند توصیه ساده
چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید!
"سیاست چیه؟".... حتما بخونین!!!
فرق عشق و ازدواج؟
نیمکتها را بد چیده اند
نامه یک هموطن افغانی
امتحان کنین دوستای خوبم...
بیاین دوستان خوبم به این آدرس! خواهشا بیاین!! و انسانیت و مروت خودتون رو بسنجین!
خبر خوب یا بد؟؟
تصویر جادوئی
معما!
خدایا ما نمیبینیم! تو چطور؟؟
داستانهای پائولو کوئلیو
میز غذا
تغییر دنیا...
داستانهایی از دکتر حسابی
داستان کوتاه “کلاس درس دکتر حسابی”
آزمایشگاه غرب وحشی
کریسمس

نويسندگان
مهگامه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:جالب,خنده,لبخند,جک,لطیفه,غضنفر,نامه,مادر, :: 19:16 :: نويسنده : مهگامه

 

گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.
اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.
وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري شهر ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان....
 
آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد
 
گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم.
پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زير دستش هستن... از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه.
....
 
ببخشيد معطل شدي. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.
 د
يروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،‌اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي.
 
اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد... هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي.
 
راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.
همين ديگه .. خبر جديدي نيست.
قربانت .. مادرت.
 
راستي:‌گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ‌ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم.
 
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:پدر,پسر,فرزند,مادر,دختر,پیر,مسن,سال,سن, کودک, :: 15:55 :: نويسنده : مهگامه

 

فرزند عزیزم
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی
اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض
کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف
کنم
وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن
وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو
اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی
زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو
...
روزی خود می فهمی
ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو
یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم
فرزند دلبندم ، دوستت دارم
 

 

زن عشق می کارد و کینه درو می کند....

 دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....

 می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی .....

 برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی .......

 در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ............

 او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ..........

 او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی .........

 او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد .........

 او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ........

 او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .........

 و هر روز او متولد می شود ، عاشق می شود ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد.....

 و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ....... 
 
                                    دکتر علی شریعتی »
 
من« دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود.
من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم
من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند
من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش البته تا چهلم- آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند
من «زوجه» هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دخترشش ساله ام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد
من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
من «خوشگله» هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.
من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.
من «ضعیفه» هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.
من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
من «مامی» هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند.
من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
من «زنیکه» هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.
من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.
من «ننه» هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.
من «بانو» هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.
من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی، عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.
من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.
من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
دامادم به من «وروره جادو» می گوید.
حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند.
من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.
مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند..
من کی هستم؟.
دکتر مهدی خزعلی
 
 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:زن,مادر,خلقت زن,مخلوق,فرشته, :: 22:35 :: نويسنده : مهگامه

خلقت زن ؛ مادر

از هنگامي که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز مي گذشت.

فرشته اي ظاهر شد و عرض کرد : چرا اين همه وقت صرف اين يکي مي فرماييد؟

خداوند پاسخ داد : "دستور کار او را ديده اي ؟

او بايد کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستيکي نباشد.

بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگي قابل جايگزيني باشند.

بايد بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذاي شب مانده کار کند.

بايد دامني داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتي از جايش بلند شد ناپديد شود.

بوسه اي داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوي خراشيده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.

و شش جفت دست داشته باشد."

فرشته از شنيدن اين همه مبهوت شد…

گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نيستند. مادرها بايد سه جفت چشم هم داشته باشند.

-اين ترتيب، اين مي شود يک الگوي متعارف براي آنها.

خداوند سري تکان داد و فرمود : بله.

يک جفت براي وقتي که از بچه هايش مي پرسد که چه کار مي کنيد

از پشت در بسته هم بتواند ببيندشان.

يک جفت بايد پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!

و جفت سوم همين جا روي صورتش است که وقتي به بچه خطاکارش نگاه کند،بتواند بدون کلام به او بگويد او را مي فهمد و دوستش دارد.

فرشته سعي کرد جلوي خدا را بگيرد.

اين همه کار براي يک روز خيلي زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد .

خداوند فرمود : نمي شود !!

چيزي نمانده تا کار خلق اين مخلوقي را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم.

از اين پس مي تواند هنگام بيماري، خودش را درمان کند،يک خانواده را با يک قرص نان سير کند و يک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگيرد.

فرشته نزديک شد و به زن دست زد.

اما اي خداوند، او را خيلي نرم آفريدي .

بله نرم است، اما او را سخت هم آفريده ام.

تصورش را هم نمي تواني بکني که تا چه حد مي تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسيد : فکر هم مي تواند بکند ؟

خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر مي کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

آن گاه فرشته متوجه چيزي شد و به گونه زن دست زد.

اي واي، مثل اينکه اين نمونه نشتي دارد. به شما گفتم که در اين يکي زيادي مواد مصرف کرده ايد.

خداوند مخالفت کرد : آن که نشتي نيست، اشک است.

فرشته پرسيد : اشک ديگر چيست ؟

خداوند گفت : اشک وسيله اي است براي ابراز شادي، اندوه، درد، نا اميدي، تنهايي، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد.

شما نابغه‌ايد اي خداوند، شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا” حيرت انگيزند.

زن ها قدرتي دارند که مردان را متحير مي کنند.

همواره بچه ها را به دندان مي کشند.

سختي ها را بهتر تحمل مي کنند.

بار زندگي را به دوش مي کشند،

ولي شادي، عشق و لذت به فضاي خانه مي پراکنند.

وقتي مي خواهند جيغ بزنند، با لبخند مي زنند.

وقتي مي خواهند گريه کنند، آواز مي خوانند.

وقتي خوشحالند گريه مي کنند.

و وقتي عصباني اند مي خندند.

براي آنچه باور دارند مي جنگند.

در مقابل بي عدالتي مي ايستند.

وقتي مطمئن اند راه حل ديگري وجود دارد، نه نمي پذيرند.

بدون کفش نو سر مي کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند.

براي همراهي يک دوست مضطرب، با او به دکتر مي روند.

بدون قيد و شرط دوست مي دارند.

وقتي بچه هايشان به موفقيتي دست پيدا مي کنند گريه مي کنند

و و قتي دوستانشان پاداش مي گيرند، مي خندند.

در مرگ يک دوست، دل شان مي شکند.

در از دست دادن يکي از اعضاي خانواده اندوهگين مي شوند،

با اينحال وقتي مي بينند همه از پا افتاده اند، قوي، پابرجا مي مانند.

آنها مي رانند، مي پرند، راه مي روند، مي دوند که نشانتان بدهند

چه قدر برايشان مهم هستيد.

قلب زن است که جهان را به چرخش در مي آورد

زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلي موجودند مي دانند که بغل کردن

و بوسيدن مي تواند هر دل شکسته اي را التيام بخشد

کار زن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است،

آنها شادي و اميد به ارمغان مي آورند. آنها شفقت و فکر نو مي بخشند

زن ها چيزهاي زيادي براي گفتن و براي بخشيدن دارند.

خداوند گفت : اين مخلوق عظيم فقط يک عيب دارد.

فرشته پرسيد : چه عيبي ؟

خداوند گفت :
قدر خودش را نمي داند . . .

 

 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:مادر,زیبا,فرشته, :: 22:34 :: نويسنده : مهگامه
این است معنی مادر
 
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

برادرم گفت: چرا چتری با خودنبردی؟

خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

پدرم باعصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد

اما مادرم در حالی کهموهای مرا خشک می کرد گفت

"
باران احمق"

این است معنی مادر

 

 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:پدر,سلام,کودکی,جوانی,خامی,حسرت,مادر,دلتنگی,آغوش, :: 22:24 :: نويسنده : مهگامه
 
 
 21 ساله كه بودم پناه بر خدا!!! بابا به طرز مأيوس كننده اي از رده خارجه!
 
 
حالا اگه اون هست و تو هم هستی یه خورده ......
 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:زن,خواندنی,زیبا,جالب,اشک,اشک زن,عشق,محبت,مادر,مهر, :: 22:17 :: نويسنده : مهگامه
سرکیاز مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟مادر فرزندش را در آغوش گرفت وگفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانـــم

پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟

او چه می خواهـــد؟

پدرش تنها دلیلی که به ذهنش میرسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند،

بی هیچ دلیلی

پسرک متعجب شد ولی هنوز ازاینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند،

متعجب بـــود

یکبار در خواب دید که دارد باخدا صحبت می کند ، از خدا پرسید:

خدایا چرا زنها این همه گریه میکننـــد؟

خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام .

به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین راتحمل کنــــد

به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند

به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کاربکشند ،

او به کار ادامه دهد

به او احساسی داده ام تا باتمام وجود به فرزندانش عشق بورزد حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند

به او قلبی داده ام تا همسرشرا دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره

در کنار او باشد

و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فروبریزد .

این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند

از آن استفاده کند

زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در

چشمانش جست و جو کرد زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.

 
جمعه 28 بهمن 1390برچسب:عشق,سلامتی,پدر,مادر,بهترین,بهترینها,به سلامتی, :: 21:18 :: نويسنده : مهگامه

*به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم .....


*به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد!!!!!

*به سلامتي درياچه اورميه...
نه بخاطر اينكه مظلومه فقط به خاطر اينكه هيچ وقتي اجازه نداد كسي توش غرق
بشه...

*به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

*به سلامتی نیمکت آخر کلاس که زمانی عالمی داشتیم.....

 *به سلامتی اون قدیما وقتی بچه بودیم غم بود، ولی کم بود.....

*به سلامتی اونایی که اعتقادات مذهبیشونو فقط تو دل خودشون نگه میدارن و به بقیه تحمیل نمیکنن...

*به سلامتی اونایی که اهل ریاکاری مذهبی نیستن...

*به سلامتی اونایی که درد و دل همه رو گوش میدن....اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن...

*به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست...

*سه سال از اون وداع تلخ میگذره ولی هنوز طنین گرم صدات تو گوشمه که میگفتی:
قهر کردی؟
حرف که میزنی؟!
و بعد صدات رو میبردی بالا: "اصلا چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی حرف
نزنه"
به سلامتی خسرو شکیبایی...

*به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده و همهٔ موهاش ریخته، به باباش میگه: بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟؟ باباش میگه: قربونت برم از همهٔ اونا تو خوش تیپ تری ....

*به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!...

*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!! به سلامتی همه باباها....

*به سلامتی اونايی که بی کسن ولی ناکس نیستن...

*سلامتی اونایی که خدا رو با غول چراغ جادو اشتباه گرفتن وقتی آرزویی دارن یادش میوفتن...

*به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند ...

*سلامتی پدرایی که:    شب خوابشون نمی بره و از غصه ی قسطای عقب افتاده تا صبح راه میرن.
                      كه:    غرورشون اجازه نمی ده وقتی توی خیابون می مونن از کسی پول قرض بگیرن ولی وقتی زنشون یه کم اخم می کنه با اون همه ریش و سیبیل کرخت، نازشون رو می کشن و هی برای یه لبخندشون ادا درمیارن و لوس بازی می کنن.
                      که:    وقتی برا خانواده شون اتفاقی میفته،ادای محکم بودن در میارن و به همه روحیه میدن ولی خودشون وقتی تنها میشن،آروم آروم اشک میریزن.
                              وقتي که بچشون گیر میده یه چیز بخر و پول ندارن میگن فردا برات میخرم و آروم تو خودشون خرد می شن.

*به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه...

*به سلامتی مادر که بخاطر ما شکمش را بزرگ کرد.
                           خط چشمش را با عینک عوض کرد
                           میهمانیهای شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار ما عوض کرد
                           پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد.
بخاطر آن مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد.....!

*به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره، به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....!

*به کودک خیابانی که چسب زخم میفروخت گفتم:  تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ، باز نه زخم های من خوب می شود،
                نه زخم های تو ...!*

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد