زندگی زیبا
درباره وبلاگ


مهگامه،متولد و ساکن در ارومیه، متولد 67،تحصیلات رشته روانشناسی در دانشگاه پیام نور ارومیه... دکتر نیستم... اما برایت 10دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم، تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست، اما دیوانگى قشنگ تر است... برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم، تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد.. به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،هرکجا که هستى، یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست... دکتر نیستم، اما به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم که شاد باشى! خورشید،هر روز صبح،بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند! هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش. سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر. فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست! "مقصد" لذت بردن از قدمهاییست، که برمى داریم!

پيوندها
برترین ها
عکس ادم خورها(واقعی)
BEST MUSICS
کمربند لاغری
Love Is Life
فروشگاه اینتترنتی پرنیا
ردیاب خودرو
همسریابی
درگاه واسط

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گل مریم و آدرس mahgameh2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 129
بازدید کل : 242451
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



موضوعات
عکسستان
تصاویر فتوشاپی و ترکیبی و جالب
کوچولوهای نازنین و خوردنی!!!!!!!!!
عکسهای جالب و زیبا
تصاویر عاشقانه و زیبا
hollywood
bollywood
تصاویر جالب از شامپانزه!! دیدین کنین!!!
خطای دید
دنیای حیوونها
نقاشی های زیبا با مداد
کاریکاتور...
هنر قدم زدن یک دختر روی بـرف !
هنری متفاوت
خلاقیت با کتاب
ذهن خلاق
خلق چهره های بامزه با دست
مجسمه های مدادی
خلاقیت با لوازم بی مصرف
هنر خلاقیت با حوله حمام
بهترین پدر دنیا
مناظر طبیعی و دلگشا!!!!!
گریمهای دیدنی
عکس/ مسابقه ساخت مجسمه شنی ملکه انگلستان
تصاویر: مصرف مواد مخدر در ملا عام!
بازیگران و همسرانشون
لبخند...
چند دقیقه خنده!
طنز...
طنز:از من به شما نصیحت!
طنز:دانش خود را افزون کنید!...
چرا مردها نباید مشاور ازدواج باشند؟
ازدواجهای پیشنهادی برای آقایان(طنز)
خیانت؟
غلط نامه
راز و نیاز یک پدر...
همسر و گوشی همراه؟...
نامه مادر غضنفر...
پرسشنامه از آقایان متاهل
دقت کردین؟....
زن و قورباغه
استاد فلسفه
عمر انسان
درس کالبد شکافی
چطور می فهمی که در سال 2012 هستی؟
شیطان پرستی!
دانلود کنید! شیطان پرستی!
تصاویری از شیطان پرستان
پوششهای شیطان پرستان در ایران
نمادهای شیطان پرستی و فراماسونری
تاریخچه و فلسفه شیطان پرستی
نظر سنجیها...
متن های خواندنی و زیبا
زن جماعت رو چه به بیرون رفتن؟؟؟
هرچه خدا بخواهد
چند سخن از کوروش کبیر
به سلامتی...
برخی داستانهای جالب زندگی آلبرت انشتین...
یک نشنیدن ساده
زندگی بعدی به قلم وودی آلن
پائولو کوئلیو
نامه پيمان معادي(بازیگر نقش نادر در فيلم جدايي سيمين از نادر)
يادتون نمياد....
تلخ اما واقعی...آرزو؟
بچه های کارتون های سیاه و سفید
بیوگرافی
اشک زن
هیچ زنی کور نیست!...
معایب و فواید دختر بودن
شکل رفتن آدما....
بابا سلام.ترو خدا بیدارشو....میخوام باهات حرف بزنیم؟
وصیت نامه
بزرگترین درد، مرگ نیست!
علم بهتر است یا ثروت؟
ثروتمندتر از بیل گیتس
من کی هستم؟...
راز گل شقایق...
خلقت زن
این است معنی مادر!!!
... اینجا مستراح است!!!!!!!!!!.....
کاش کودک بودم...
روز بارانی
داستانهایی زیبا از زندگی فلاسفه و بزرگان علم و هنر و ادب جهان
نامه ای به همسرم....
زندگی بهتری خواهیم داشت اگر،...؟؟؟؟؟
شهر هرت
مردم چه میگویند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نخند!!
نخند!!
وصیت کوروش کبیر در زمان مرگش
دکتر علی شریعتی....
نمیدونم اينها رو شنيده يا خوندین یا نه ولی منی که خوندم، اگه هر روز هم بخونم بازم خسته نمیشم....
فرشته زمینی....
موفقیت! محبوبیت! راههای خوشبختی
گلشیفته فراهانی در مورد جدایی از همسرش می گوید
تفاوت مدیـران در اونـور دنیا و اینـور دنیا !
گزیده سخنان کوروش کبیر....
گزیده سخنان زرتشت...
دیوار
دوست معلول من...
از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم
پاسخ زیبای زن ایرانی به دخترش: چرا مرا به دنیا آوردی؟
فاحشه مغزی یا تنی؟
10 دلیل خلقت زن
جملات کوتاه و خواندنی و زیبا
درد دل پدر پیر با پسر
دوست واقعی و دوست معمولی؟
اونایی که در ایران موندن و اونایی که رفتن؟....
فرق امروز و دیروز
این مملکته؟؟؟
لذت بخش ترین چیزها از دید چارلی چاپلین
وقتی نفهم ها به کارهای بزرگ گمارده شوند!!!
پادشاه و گدا
دیوار کوتاه
چند توصیه ساده
چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید!
"سیاست چیه؟".... حتما بخونین!!!
فرق عشق و ازدواج؟
نیمکتها را بد چیده اند
نامه یک هموطن افغانی
امتحان کنین دوستای خوبم...
بیاین دوستان خوبم به این آدرس! خواهشا بیاین!! و انسانیت و مروت خودتون رو بسنجین!
خبر خوب یا بد؟؟
تصویر جادوئی
معما!
خدایا ما نمیبینیم! تو چطور؟؟
داستانهای پائولو کوئلیو
میز غذا
تغییر دنیا...
داستانهایی از دکتر حسابی
داستان کوتاه “کلاس درس دکتر حسابی”
آزمایشگاه غرب وحشی
کریسمس

نويسندگان
مهگامه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 18 مهر 1395برچسب:دکتر,شعر,لذت,متن,زیبا,خواندنی, :: 15:21 :: نويسنده : مهگامه

دکتر نیستم...
اما برایت 10دقیقه راه رفتن،روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم،
تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست، اما دیوانگى قشنگ تر است...
برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم،
تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد...
به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى،
هرکجا که هستى،
یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
دکتر نیستم،
اما به ﺗﻮ پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
خورشید،
هر روز صبح،
بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش.
سهمت را از" شادى زندگى"،
همین امروز بگیر.
فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست!
"مقصد" لذت بردن از قدمهاییست، که برمى داریم!آرام

 

 
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:دیوار کوتاه,شعر,زیبا, :: 1:1 :: نويسنده : مهگامه

دوستای عزیزم, میدونین این شعر از کی هست؟ اگه کسی میدونه خوشحال میشم بهم بگه... دوستون دارم

 

اندکی نگاه می کنم

آجرها کم نیست

من خود دیوار ها را کوتاه چیدم

کوتاه چیدم تا سدی نسازم

کوتاه چیدم که خانه بزرگتری برای قلبم بسازم

خانه ای بزرگ با دیوار های کوتاه

پس تو ای غریبه، ای دوست، ای آشنا

اگر دیوار من کوتاه است

اگر دلم را بزرگ کردم که نرنجانم ونرنجم

رحم کن سنگ در این خانه نینداز

تا خانه ام سنگفرش این سنگ ها وتیشه ها شود

بگذار در خانه ی دلم جایی برای خود نیز داشته باشم
 

ادیـــســـــــــون

اديسون در سنين پيري پس از كشف لامپ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار ميرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد... اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود. در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط رای جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود... پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند!!! پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟ مي بيني چقدر زيباست؟!! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟!! حيرت آور است!!! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟!!!!!!
چطور ميتواني؟! من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟! پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد. مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد...! در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم! الآن موقع اين كار نيست! به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!!! توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان نمود. او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع کرد...

 

مکالمه‌اى بين لئوناردو باف و دالايى‌لاما

لئوناردو باف يک پژوهشگر دينى معروف در برزيل است. متن زير، نوشته اوست:
در ميزگردى که درباره «دين و آزادى» برپا شده بود و دالايى‌لاما هم در آن حضور داشت، من با کنجکاوى، و البته کمى بدجنسى، از او پرسيدم: عالى جناب، بهترين دين کدام است؟
خودم فکر کردم که او لابد خواهد گفت: «بودايى» يا «اديان شرقى که خيلى قديمى‌تر از مسيحيت هستند.»
دالايى‌لاما کمى درنگ کرد، لبخندى زد و به چشمان من خيره شد ... و آنگاه گفت:
«بهترين دين، آن است  که از شما آدم بهترى بسازد.»
من که از چنين پاسخ خردمندانه‌اى شرمنده شده بودم، پرسيدم:
آنچه مرا انسان بهترى مى‌سازد چيست؟
او پاسخ داد:
«هر چيز که شما را دل‌رحم‌تر، فهميده‌تر، مستقل‌تر، بى‌طرف‌تر، بامحبت‌تر، انسان دوست‌تر، با مسئوليت‌تر و اخلاقى‌تر سازد.
دينى که اين کار را براى شما بکند، بهترين دين است»
من لحظه‌اى ساکت ماندم و به حرف‌هاى خردمندانة او انديشيدم. به نظر من پيامى که در پشت حرف‌هاى او قرار دارد چنين است:
دوست من! اين که تو به چه دينى اعتقاد دارى و يا اين که اصلاً به هيچ دينى اعتقاد ندارى، براى من اهميت ندارد. آنچه براى من اهميت دارد، رفتار تو در خانه، در خانواده، در محل کار، در جامعه و در کلّ جهان است.
به ياد داشته باش، عالم هستى بازتاب اعمال و افکار ماست.
قانون عمل و عکس‌العمل فقط منحصر به فيزيک نيست. در روابط انسانى هم صادق است.
اگر خوبى کنى، خوبى مى‌بينى
و اگر بدى کنى، بدى.
هميشه چيزهايى را به دست خواهى آورد که براى ديگران نيز همان‌ها را آرزو کنى.
شاد بودن، هدف نيست. يک انتخاب است.

«هيچ دينى بالاتر از حقيقت وجود ندارد.»

 

 پــــــروفســـــــــــــــــور حســــــــــــــابی

از دانشجویان پروفسور حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
پروفسور جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند

 

 

البـــــــرت انشـــــتیـــن

می گویند: “مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت: فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو. . . چه محشری می شوند!
آقای “اینشتین”در جواب نوشت: ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم.
واقعا هم که چه غوغایی می شود!
*
ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود!!!!!!!

 

جـــــرج برنــــــارد شــــاو

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسیدشما برای چی می نویسید استاد؟ »
برنارد شاو جواب دادبرای یک لقمه نان»
نویسنده جوان برآشفت کهمتاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »
وبرنارد شاو گفت:
عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!!!!
 
 چــرچــــــــــیل
یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت. یه تاکسی می گیره، وقتی به محل می رسن، به راننده میگه اینجا منتظر باش تا من برگردم.
راننده میگه نمیشه، چون میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم.
چرچیل از این حرف خوشش میاد وبه راننده ۱۰ دلارمیده.
راننده میگه:
*
گور بابای چرچیل، هر وقت خواستی برگرد!!!!
 
 چــرچــــــــــیل
نانسى آستور – (اولین زنى که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیاى کبیر
راه یافته و این موفقیت را در پى سختکوشى و جسارتهایش بدست آورده بود) -
روزى از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل رو کرد و گفت:من اگر همسر شما بودم توى قهوه‌تان زهر مى‌ریختم.
چرچیل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقیر آمیز):
*
من هم اگـر شوهر شما بودم مى‌خوردمش!!!!!!!!!!!!!!!
  
 چــرچــــــــــیل
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشتهرد می شده
که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه
بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن…
رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه…!!!
چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه: *ولی من این کار رو می کنم!*
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد